در خزان زندگی دلم بهاری شد

امید عشق مهربونی

در خزان زندگی دلم بهاری شد

امید عشق مهربونی

جنگلهای بلور دکان

دیروز دستمو مرتب از شیشه ماشین بیرون میبردم وداد میزدم : خداجون ممنونتم.خداجون دوست دارم...ممنونتم به خاطر این همه قشنگی طبیعت واینکه منو در میان این نعمت وزیبایی آفریدی آخه دیروز که جمعه بود برای گردش به ارتفاعات و جنگلهای بلوردکان رفته بودیم 

واقعا بیشتر اوقات یادمون میره که خدا چقدر بیدریغ مارو غرق در نعمتهاش کرده وچه ساده میشه ازاونا لذت برد 

بیاین هرچند وقت یک بار خالصانه سپاس گذارش باشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد