در خزان زندگی دلم بهاری شد

امید عشق مهربونی

در خزان زندگی دلم بهاری شد

امید عشق مهربونی

عطر حیاط مامان اینا

تا همین چند دقیقه پیش داشت از اون رگبارای خوشگل بهاری میزد و من به یاد قدیما لیوان چایمو برداشته بودم و روپله نشسته بودم گلای رنگارنگ همه شکوفا و هوا پر از بوی خوش بهار نارنج بود و من ممنون و سپاس گذار خدا جون که سعادت برخورداری از این همه نعمتو بهم داده ودیگه با دیدن این چیزا به جای افسردگی فکرای شیرین تو ذهنم جوونه میزنه وداشتم قسمش میدادم که عزیزمو سالم و موفق بداره و یاد منو تو دلش همیشه زنده که یهو صدای زنگ اس ام اسش اومد. . .

نظرات 1 + ارسال نظر
nana joon یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ

salam azizam
vebet kheyli jalebe
faghat post hato bishtar kon
va age chand ta link bezari ham khoobe

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد