در خزان زندگی دلم بهاری شد

امید عشق مهربونی

در خزان زندگی دلم بهاری شد

امید عشق مهربونی

روزمرگی

زندگی تو یه شهر کوچیک هم یه جورایی خوبه هم بد .بده چون تقریبا تمام روزات خالی از ماجرا وتکراریه. 

خوبه چون ترافیک و الودگی ودغدغه های شهرای بزرگو نداره .مثل خیلی از روزای دیگه عصری با گوسالم رفتم و یه دوری زدم وکمی خرید کردم.ولی احساس کردم روز مثبتی نبود. 

روز مثبت برام روزیه که دلی رو بیهوا شاد کنم یا دوست تازه ای پیدا کنم! 

به امید پس فردا اخه میخوام دلی رو بیهوا شاد کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد